"اصول موثر در طراحی مسیر یاب"

در اینجا ابتدا به صورت عنوان تمامی اصول معرفی شده و سپس هر اصل به صورت مفصل توضیح داده خواهد شد.
1. ایجاد یک نقشه منحصر به فرد برای هر محل که با دیگر محل ها متمایز باشد
2. استفاده از علائم که گرایش به صف و مکان های به یاد ماندنی دارند
3. ایجاد بهترین الگوهای ساختاری
4. ایجاد مناطق با طراحی کاراکترهای بصری متفاوت
5. به کاربر اجازه ندهیم که چندین انتخاب برای یک مسیر را داشته باشد
6. استفاده از نقشه کلی برای پیدا کردن دید کلی کاربر از مسیر
7. تولید علائم ونشانه های بصری کاربردی برای هدایت سریع کاربر برای یافتن مسیر مورد نظر
8. استفاده از خطوط برای نمایش مسیر پیش رو

1- ایجاد یک نقشه منحصر به فرد برای هر محل که با دیگر محل ها متمایز باشد:
توضیح معیار:
به هر یک از محل ها در فضای مسیر یاب یک هویت ادراکی منحصر به فرد اختصاص دهید.بنابراین کاربر درک درستی از فضایی که در آن قرار گرفته خواهد داشت و در واقع این اولین معیاری است که کاربر خود را فضا کشف می کند و مقیاس محل مورد نظر در ذهن او شکل می گیرد.این اصل باید در تمامی دستورالعمل ها اجرا شود،در حد یک نشانه محیطی {ایجاد نقطه مرجع در فضای بزرگ}

منبع معرفی معیار:
ایده هویت دادن به محیط توسط آرتور و پسنی در سال 1992 مورد بحث قرار گرفت.
آنها مفهوم هویت و هم ارزی را برای نامیدن "درک واحد از محیط" را ابداع کردند.
هویت باعث متمایز شدن مکانی از مکان دیگر میشود و هم ارزی اجازه میده تا ویژگی های مشترک در یک گروه معرفی شوند.
آنها این استدلال را داشتند که هویت های داده شده به صورت بلوک های ساختمانی باعث تصمیم گیری درست مجریان و فهم صحیح کاربران از نقشه (مسیریاب) میشود.
نتایج کاربرد در طراحی:
هر فضایی بسته به نیازش از این اصل بهره میبرد،اگر اطلاعات فضا(محیط) در اطراف یک ساختمان به صورت یک نظم ساماندهی شده باشند به خودی خود منعکس کننده اهداف آن ساختمان هستند.

2- استفاده از علائم که گرایش به صف و مکان های به یاد ماندنی دارند:

تعریف معیار:  
نشانه ها (sign) برای 2 هدف اصلی استفاده می شوند
الف- نظم:اگر کاربر در محلی حضور یابد و در آن محل نشان مرتبط به آن محل نصب شده باشد،به آسانی در رابطه با جایی که قرار دارد میتواند صحبت کند  و میتواند درک صحیحی از محلی که در آن حضور دارد را داشته باشد و همچنین درک صحیح از مسیر پیش رو تا مقصد نهایی را دریافت کند و براحتی میتواند محیطی که در آن قرار گرفته را تجسم کند  مانند علائم بین المللی که دارای نظم و ترتیب خاص هستند که کاربر در هر کجای آنها شناسایی و به آنها برای یافت مسیر اعتماد میکند
البته یک سیستم نشانه گذاری محلی (بومی) هم میتواند به صورت کامل فضا را پوشش دهد و آن را به عنوان یک واحد مشخص کند.
ب -   یاد پذیر بودن علائم (sign):دومین کاربرد اصلی نشانه های محیطی این است که محیط را در ذهن حفظ کنند(کاربر بتواند محیط را در حافظه خود بسپارد)،این به یاد سپاری مکان است که میتوانید محلی را فوری به یاد بیاورید و واژگان مشترک از نشانه (sign) فراهم کننده پایه و اساس توصیف های شفاهی یا کتبی از یک مکان یا محیط هستند.
نشانه های مرتبط با محل را انتخاب کنید (علامت ها و نشانه های محیط ارتباط بصری با فضا داشته باشند) زیرا کمک شایانی به حفظ و ذهن سپاری کاربر از آن محیط را در برمی گیرد.
نتایج کاربردی:
یک سیستم نشانه گذاری کمک به ساماندهی و تعریف اطلاعات در یک محل را بر عهده دارد ،اگرچه آن ها به صورت صرفجویانه ای باید استفاده شوند زیرا فضایی با تعداد بسیار زیاد از علائم و نشانه خط بطلانی به تمامی اهداف (ائم از منحصر به فرد بودن،به یاد ماندنی بودن)هستند،
وقتی که یک نشانه ی محیطی تعریف می کنید یک محدوده از منطقه را که مجاور آن است می تواند نمونه یا نماینده برای محتویات کل آن ناحیه باشد،نشانه های  محیطی هم چنین می توانند الگوی ناشی از یک ارتباط را بنشانند.
نشانه های محیطی لنگر بالاترین اصول سازمانی در یک فضا هستند.

3- ایجاد بهترین الگوهای ساختاری:
 تعریف معیار:
الگوها باید ست کاملی از کاراکترها را با بهترین ساختار برخوردار باشند.ساختار خوب الگوها به معنی ادامه دار بودن آنها و داشتن آغازی واضح،میانه ای مشخص و پایانی روشن در هر مسیر است.آن ها باید پیشرفت را تایید و طول فاصله آن ها تا مقصد را بیان کنند و کاربر به آسانی حدس بزند که مسیری که او در حال حرکت است دارای الگوی راهنمایی درست یا غلط است.
نتایج کاربردی:
این معیار، اطلاعات پیمایش یک مسیر پیش از تعریف شدن به هدایتگر ظاهر خواهد شد.ویژگی الگوی ساختاری خوب باید یک ایده مرتبط با محتوا از فضا ،از شروع وپایان الگو از یک معرفی تا نتیجه و پیشرفت باید علامت گذاری شود با حرکت از یک ایده یا متن به ایده و متن بعدی.
یک الگوی مستمر باید ویژگی هایی که به عنوان مجزا از محیطی که قرار دارد و در حال تکامل یا تغییر ویژگی ها که علامت ها طولشان و ارتباط یک بخش با بخش بعدی تعریف میشوند به اشتراک بگذارند.

4- ایجاد مناطق با طراحی کاراکترهای بصری متفاوت

تعریف معیار:
با کمک مسیریاب یا ساین می توان فضارا به مناطق با یک ترکیب بصری خاص،مجزا کرد.ویژگیهای ترکیب یک بخش از منطقه باعث آشکار شدن جنبه های بصری میشود.تفاوت در عملکرد یا کارکرد یا بعضی از ویژگی های محتوایی است که به طور مداوم توسط محیط (نه بدون آن) ذکر میشوند.
شاید مناطق مرزبندی کامل و مشخصی نداشته باشند یا حدود آنها ممکن بخشی از موضوع باشد اما حداقل نیاز است که فضا موافق و پذیرای علائم باشند و محوطه درونی کاملا معرف خود باشند.

منبع معرفی معیار:
برای نمایش دادن محدوده بندی یا منطقه بندی فضا از 2 روش بهره میبرند:
روش اول: ویژگی دیگری از اصل نگاه زیست محیطی ،از منظر مسیریابی است،عناصر محیطی استوار برای نمایش هویت بصری که کامل محیط را تعریف کنند،ساخته میشوند.
علاوه بر این فرق آشکار هر بخش با بخش دیگر باعث تعریف جدایی محیط با مناطق دیگر و یا مناطق بزرگتر است.
روش دوم:استفاده از محوطه سازی برای خلق و به نمایش گذاشتن مناطق مختلف،مانند اتاق های یک نمایشگاه که حرکت از یک اتاق یا گالری به اتاق یا گالری که حرکت از اتاق به اتاق دیگر نمایشگاه یا گالری محوطه آنرا به صراحت مشخص میکند.
نتایج کاربردی:
منطقه بندی به کاربر کمک میکند به طور مشخص از یک بخش فضا به بخش دیگر حرکت کند و آگاهی کامل از مرزبندی مناطق را به دست آورد.
این مرز بندی ها می تواند به عنوان علامت گذاری ها در امتداد یک ساختار قوی در مناطق مختلف به خدمت گرفته شود.برای ارتباطات یک منطقه میتواند بعضی از صفت های به اشتراک گذاشته توسط محتوا با آن مثل حمایت و پشتیبانی از یک متن با پیام های یکسان،آموزش ایده های برابر یا ربط دادن اتفاق های مشابه،داشته باشد.

5. به کاربر اجازه ندهیم که چندین انتخاب برای یک مسیر را داشته باشد:

تعریف معیار:
طراحی فضا باید به گونه باشد که برای هر مسیر فقط یک هدایتگر منسجم وجود داشته باشد.
منبع معرفی معیار:
با یک مثال مفهوم را توضیح خواهیم داد:
بیایید باهم نگاهی بیندازیم به محیطی که این معیار در آن به اجرا در نیامده است.
در ساختمان اصلی موزه Kennedy   یک نقشه است که کاربران با دیدن آن وارد منطقه اصلی (محوطه اصلی موزه) میشوند،در اینجا چندین راه برای رسیدن به مناطق مختلف وجود دارد حالا کاربر باید تصمیم بگیرد و از روی ناچاری یک مسیر را در گیجی کامل انتخاب کند،حال تصورکنید آن مسیر انتخاب دورترین مسیر باشد،چه حسی به کاربر دست خواهد داد؟!
 
6. استفاده از نقشه کلی برای پیدا کردن دید کلی کاربر از مسیر:

تعریف معیار:
برای مرور فضا یک نقشه بسیار با ارزشمند است،که در آن فضا معرفی می شود.
داشتن نقشه کلی از 3جهت حائز اهمیت است:

1)محلی که در حال حاضر کاربر در آن قرارگرفته وآنچه در مجاورت او قرار دارد را به او معرفی میکند.
2)مقصد های در دسترس و مسیرهای منتهی شونده به مقصد را برای کاربر بیان میکند.
3)اندازه فضا و دادن الگویی از طول مسیرو نحوه رسیدن به محل مورد نظر کاربر
علاوه بر این ها،یک نقشه کلی از فضا میتواند مبنایی برای حفظ یک نقشه ذهنی در کاربر را فراهم کند و تحقیقات نشان داده اند کاربران با مقایسه ذهنی خود از مسیر آنرا سریعتر به خاطر سپرده اند و باعث می شود،کاربران سریع و به دور از هرگونه خطا با استفاده از wayfinding به مقصد و محل مورد نظر خود برسند.

7. تولید علائم ونشانه های بصری کاربردی برای هدایت سریع کاربر برای یافتن مسیر مورد نظر:

تعریف معیار:
نصب نشانه ها (sign) در نقاط تصمیم گیری یا محل هلیی که کاربر برای ادامه مسیر نیاز به راهنمایی بیشتر دارد مانند طبقات
،راهروها،نام هر واحد یا هر اتاق و ...
یک sign یا نشانه یا راهنمای مسیر در خود اطلاعات کافی را برای هدایت کاربر جا میدهد تا محل بعدی را با دانش و آگاهی وبدون تردید انتخاب کند.این هدف اصلی ترین و بزرگترین هدف wayfinding ویا sign میباشد.
یک مسیر یاب خوب یا یک ساین عالی به کاربر خود میگوید نگران نباش شما در اینجا قرار گرفته اید ویا مسیر هدف نهایی رابه او بیان میکند.
نتایج کاربردی:
ما برای قرار دادن wayfinding ویا sign باید به 2 سوال اصلی پاسخ دهیم؟
1)آیا محل دقیق ساین به درستی انتخاب شده است؟!
  باید علائم و اطلاعات معتبر و بدون ابهام باشند، هزینه برای یک ساین اشتباه با مفهوم غلط می تواند بسیار گزاف باشد ویا اگر اطلاعات کافی در اختیار کاربر قرار ندهد و کاربر نتواند مسیر درست را انتخاب کند ما برای نصب بجای آن کوتاهی کرده ایم.پس این مهم است که یک ساین درست طراحی و در محل مناسب خود نصب شود.
2)چه مقصدهایی باید بر روی wayfinding   قرار بگیرد؟
ملاحظات وقتی وارد بازی میشوند که فرکانس مقصد برای کاربر به طراح گوش زد شود،{طراح باید درک صحیحی از محیط و نیازهای کاربرد داشته باشد تا با فهم صحیح از آن نیازها بتواند علامت درست  را برای مقصد های مورد نیاز طراحی و درمحل های مناسب نصب کند}.مقصد ها و علامت های آنها باید قابل درک باشند و براحتی در حافظه ی کاربر ثبت شوند.

9. استفاده از خطوط برای نمایش مسیر پیش رو:

تعریف معیار:
به کاربر دید بسیار گسترده ای از یک جهت خاص و هدفش بدهید و او را مستقیم وارد نقشه کنید .
استفاده از خطوط و اجرای نمایش مسیر پیشرو باعث تشویق کاربران می شود و آنهارا به مسیر مورد نظر هدایت می کند.
خطوط کناری یک نمونه کار غیر هم خانواده در فضا (محیط) است.
این راه ساده میتواند به تماشاگر این تصمیم را بدهد که مسیر انتخابی درست یا اشتباه است،سعی کنید این طراحی ها جذاب باشند.
استفاده از تمامی این معیارها پاداشی را در انتها برای طراح که همان رضایتمندی کاربر است را در بردارد.

ادامه مطلب...